رد پای یاس

شهید علیمردان آزادبخت
مشخصات بلاگ
رد پای یاس

ای حسین، شهدای ما به عشق کربلا آمدند، اگرچه نتوانستند مرقد مطهر تو را زیارت کنند،‌ ولی اکنون در محضر تو هستند. شهدا آمدند تا قیام انقلاب تو را تداوم بخشند و تجلی‌گر قیام و حماسة حسینی باشند. اما آفتاب عمرشان در بین راه غروب کرد. تو خود یاریگر دیگر رزمندگان باش تا به آرزوی شهدا جامه عمل بپوشانند.

يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ب.ظ

سالروز شهادت فرمانده قهرمان گردان محبین


تاریخ شهادت   ۱۳۶۶/۲/۲

 


خاطره دکتر مراد سوری از سردار شهید علیمردان آزادبخت


منبع : سایت میر ملاس

اوایل سال ۱۳۶۴ بود. تنور جنگ (دفاع مقدس) هر روز شعله ورتر می شد. پدر بزرگوار شهید علیمردان آزادبخت مهمان ما بود. او با پدرم گرم صحبت بودند (ایشان و پدرم سابقه دوستی و آشنایی دیرینه داشتند). آن زمان من دانش آموز دبیرستان بودم و

۳۴ نظر ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۳۴
خادم خادمین الشهداء
سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۵۴ ب.ظ

شهید نورمراد مقدسی(حنظله کوهدشت)



 "شهید نور مراد مقدسی"
محل شهادت ارتفاع کاتو شرق سلیمانیه  عراق



مقدسی

شهید والامقام نورمراد مقدسی وحاج یونس قبادی و شهید والامقام محمود رضایی

۳ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۵۴
خادم خادمین الشهداء
پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ق.ظ

اسامی گردان محبین

۱۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۲۰
خادم خادمین الشهداء
شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۱۰ ب.ظ

شهید علیمردان آزادبخت

۱ نظر ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۱۰
خادم خادمین الشهداء
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۴۹ ب.ظ

مدارک شناسایی شهید علیمردان آزادبخت

بسم الله الرحمن الرحیم.....

۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۹
خادم خادمین الشهداء
شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۲۱ ب.ظ

کارتهای شناسایی شهید علیمردان آزادبخت

۴ نظر ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۲۱
خادم خادمین الشهداء
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۴۲ ب.ظ

زندگینامه شهید علیمردان آزادبخت

 71920198576082075041.jpg



 فرمانده گردان محبین و فرمانده محور عملیات لشگر57 ابوالفضل(ع)




اوفرزند دست های پینه بسته ولچک های عفاف بود،کودکی وتحصیلات ابتدایی رادرکوهدشت پشت سرگذاشت .ساعتی قلم به دست وساعتی بیل،فصلی دفتربه دست فصلی داس،شروع انقلاب شروع خالصانه ی اوبود.

شهید در اسفند ماه سال 1340در روستای سرآسیاب واقع در 6کیلومتری شهر کوهدشت و در خانواده ای مستضعف به دنیا آمد .

دوران ابتدایی را با موفقیت و قبول زحمت بسیار به پایان برد شهید برای رفتن به مقطع راهنمای می بایست تا شهر کوهدشت را با پای پیاده هر روز طی می کرد و با

۵ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۴۲
خادم خادمین الشهداء
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۹ ب.ظ

عکسهای از سردارشهیدعلیمردان ودیگر همرزمان


از چپ : سردار شهید علی مردان آزابخت و امیر قبادی

56

43

از راست سردار شهید علی مردان آزادبخت و رزمنده دلاور حاج یونس آزادبخت و سردار شهید حمیدرضا ابراهیمی

110

سرداران شهید حاج محمد آزادبخت و محمود رضایی و علی مردان آزادبخت

116

از چپ نفر دوم سردار شهید علی مردان آزادبخت

94

از چپ : نفر اول سردار شهید علی مردان آزادبخت، نفر سوم حاج یونس قبادی، نفر چهارم سردار شهید محمود رضایی، نفر پنجم حاج یونس آزادبخت

6

از چپ سرداران شهید علی مردان آزادبخت و حمیدرضا ابراهیمی

۲ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۳۹
خادم خادمین الشهداء
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۸ ب.ظ

تصاویری از گردان محبین کوهدشت


5.jpg

77540653267397622145.jpg

89129553953839671077.jpg

74407643218678973533.jpg

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۳۸
خادم خادمین الشهداء
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۵ ب.ظ

یکی از همرزمانش شهید علیمردان می‌گوید:


یکی از همرزمانش شهید علیمردان می‌گوید:

در منطقه با این که شهید آزادبخت مجروح شده بود، بچه‌های امداد را صدا زدم، خود که مسئول بهداری بودم، برای مداوای زخم‌های او دست به کار شدم، اما مجبور شدیم او را به پشت خط انتقال دهیم. در همین موقع ایشان با ناراحتی از روی تخت بلند شد و گفت: این چه وقت انتقال است، آنجا بود که به اخلاص او پی بردم.

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۳۵
خادم خادمین الشهداء
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۲ ب.ظ

آثار منتشر شده درباره ی شهید


ترکش
نشسته بودیم جلوی سنگر، علی‌مردان گفت: «بهمن!‌ چای داری؟» بلند شدم و رفتم داخل سنگر. هنوز کمی از ظهر چای توی فلاسک بود. استکان‌ها را پر کردم که سوت خمپاره بلند شد و اطراف سنگر با سر خورد زمین. سینی چای از دستم افتاد و پرت شدم گوشه‌ای. موجی از خاک و خل هل خورد داخل سنگر. نمی‌توانستم جلویم را ببینم. بلند شدم و کورمال کورمال خودم را رساندم بیرون سنگر. توده‌ای از گرد و خاک اطراف را احاطه کرده بود.یاد علی مردان افتادم، صدایش زدم، جوابی نمی‌داد. هوار کشیدم.
-
کجایی علی مردان؟

دو دستی زدم توی سرم و گفتم: «یا امام زمان، چی به سرش اومده؟»‌منتظر ماندم تا خاک و خل فرونشست. چند نفر از بچه‌ها دویدند طرفم.

- چی شده؟ برای کسی اتفاقی افتاده؟

- علی مردان نیست، همین‌ جا جلوی سنگر نشسته بود. قبل از این که خمپاره بترکه.

بچه‌ها اطراف را کاویدند. یکی از آنها فریاد زد: «اینجاس، توی این چاله».

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۳۲
خادم خادمین الشهداء
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۵ ب.ظ

خاطرات مربوط به شهید علیمردان آزادبخت


خاطرات مربوط به شهید علیمردان آزادبخت

به نقل از برادر شهید

122.jpg

شهید در خانواده ای روستای و مانوس با قرآن و دوستدار اهل بیت چشم به عرصه وجود گشود،با ورود امام خمینی(ره)با وجودی که کمتر از 15 سال سن داشت در تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت می نمود،بعد از پیروزی انقلاب در حالی که مشغول تحصیل بود به جبهه های حق علیه باطل عازم شد.بعد از مدت کوتاهی که ایشان در جبهه بودند با توجه به شهامت و جسارت بالایی که در جنگ داشتند به زودی در جرگه یکی از فرماندهان نظامی لشکر 57 درآمدند.

یادم هست که در عملیات بیت المقدس

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۵
خادم خادمین الشهداء
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۳ ب.ظ

وصیت نامه شهید علیمردان


وصیت نامه شهید علیمردان

ry5ugpx2zlr4qjkckv[1].jpg

بسم الله الرحمن الرحیم

گواهی می دهم که خداوند یکی است و محمد (ص) پیامبر اوست و قرآن کتاب خدا و معجزه پیامبر (ص) است .

وصیت من وصیت‌نامه تمامی شهدا است که هر کدام به نحوی برای پیروزی دین خدا و اسلامی به شهادت رسیده‌اند. از امام خمینی پیروی کنید و دستورات او را یک به یک انجام دهید و مقلد او باشید و کاملاً مطیع امر او باشید. اما مطلبی با زوار کربلا دارم. انشاء الله که راه کربلا باز می‌شود و همه انشا الله به زیارت کربلا برویم و اما اگر راه کربلا باز شد و به کربلا رفتید و ما

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۳
خادم خادمین الشهداء


خاطره ای ازشهید علیمردان آزادبخت اززبان حمید آزادبخت:

1002522kakc004.jpg

درسال 1365 درایام عید باستانی شهید به واسطه زخمها وجراحات ناشی ازترکش خمپاره وتیرمستقیم دشمن که ازناحیه مچ وپا ودست راست ایشان راجهت استراحت به منزل فرستاده بودند.درآن روزها که واقعا"جنگ، عملیاتها،حملات هوایی وزمینی بعثی ها به اوج خود رسیده بود خانواده شهید ایرج میرزایی که ازبستگان نزدیک ما بودند بخاطرحفظ جان خود ازحملات هوایی عراق به روستای ما پناه آورده بودند که واقعا"

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۱
خادم خادمین الشهداء

خاطره ای ازشهید علی مردان آزادبخت اززبان همرزم شهید:

121.jpg

نمی دانم ازکجا شروع کنم ازجنوب ازغرب به هرکجا ی این منطقه عملیاتی نگاه کنم حکایت ازخاطره این سردارحماسه آفرین می باشد.که نامش ویادش برای تمامی فرماندهان لشگر57 وهمه لشگرهای عملیاتی شناخته وآشنا می باشد که یکی پس ازدیگری روشن وواضح استوازهرنقطه وهروجب ازخاک این سرزمین جنگی خود گواه ازخود گذشته وایثارهمان سربازفداکارامام زمان رادارد.خاطره ای ازعملیات والفجر9 درمنطقه عملیاتی سلیمانیه عراق بازگو می کنم.درتاریخ 64/12/24 هدف گردان این شهید بزرگ تعیین شده بود که با توجه به رشادتهای ایشان جایی که درتمرکزنیروهای دشمن خیلی زیاد بود.وعبورازآن منطقه برای هرفرماندهی مشکل بوداما شهید

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۱۸
خادم خادمین الشهداء