رد پای یاس

شهید علیمردان آزادبخت
مشخصات بلاگ
رد پای یاس

ای حسین، شهدای ما به عشق کربلا آمدند، اگرچه نتوانستند مرقد مطهر تو را زیارت کنند،‌ ولی اکنون در محضر تو هستند. شهدا آمدند تا قیام انقلاب تو را تداوم بخشند و تجلی‌گر قیام و حماسة حسینی باشند. اما آفتاب عمرشان در بین راه غروب کرد. تو خود یاریگر دیگر رزمندگان باش تا به آرزوی شهدا جامه عمل بپوشانند.

يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ب.ظ

سالروز شهادت فرمانده قهرمان گردان محبین


تاریخ شهادت   ۱۳۶۶/۲/۲

 


خاطره دکتر مراد سوری از سردار شهید علیمردان آزادبخت


منبع : سایت میر ملاس

اوایل سال ۱۳۶۴ بود. تنور جنگ (دفاع مقدس) هر روز شعله ورتر می شد. پدر بزرگوار شهید علیمردان آزادبخت مهمان ما بود. او با پدرم گرم صحبت بودند (ایشان و پدرم سابقه دوستی و آشنایی دیرینه داشتند). آن زمان من دانش آموز دبیرستان بودم و با فضای معنوی رزمندگان آشنا و اخلاص و شهامت و شجاعت آنان را می شناختم. پدر شهید علیمردان در حالی که از فراق و دوری فرزندش ناراحت بودند، فرمودند: من نمی دانم این پسر من در جبهه چه کار می کند، نه حرفی می زند و نه تعریفی می کند و نه می گوید چه کاره است ، من سر از کار او درنمی آورم تا کی می خواهد در جبهه بماند!

آن زمان من فهمیدم که علیمردان از رزمندگان واقعی و با اخلاص هستند. و با توجه به اینکه او را ندیده بودم ولی محبت او در دل و جانم شعله کشید.

سرا پا وسعت دریا گرفتند        همان مردان که در دل جا گرفتند

آری: العمل الخالص الذی لا ترید ان یحمدک الا الله عزّوجل. عمل اخلاص آن است که نخواهی کسی تو را بر آن بستاید غیر از خداوند بلند مرتبه. و او مصداق عینی این روایت بود.
بعد از مدتی همراه چند تن از دوستان بعد از دوره آموزشی کوتاهی به عنوان امدادگر به جبهه اعزام شدیم بعد از مستقر شدن در بهداری پادگان شفیع خانی که در آن زمان به خاطر وجود پاک و با صفای رزمندگان معنویتی خاص داشت (شرف المکان بالمکین). از دوستان و رزمندگان راجع به فرماندهان گردان هایی که در آنجا مشغول تکمیل آموزش نظامی بسیجیان بودند، پرسیدم :که متوجه شدم فرمانده گردان محبین همان علیمردان است که در نزد پدرش هم گمنام است. دوباره به یاد فرمایشات پدر بزرگوارش افتادم که فرمودند: علیمردان از جبهه هیچ نمی گوید، نمی دانم چه کاره است و چه کار می کند. دانستم که حدسم درست بوده است و اخلاص هیچوقت پوشیده نخواهد ماند.

سراغ او را گرفتم، گفتند که موقع نماز مغرب و عشاء به حسینیه می آید. بی صبرانه به حسینیه رفتم به محض ورود علیمردان از شباهت به پدرش او را شناختم. قیافه ای رعنا و محجوب و تو دل برو داشت:

شیرین تر از آنی به شکر خنده که گویند      

                              ای خسرو خوبان که تو شیرین زبانی

با طمانینه ای خاص در صف نماز جماعت نشست، من فرصت را غنیمت شمردم و سریع کنار او نشستم با تواضع و توجه کامل نماز را خواند:

در نیاید حال پخته هیچ خام    

                       پس سخن کوتاه باشد والسلام

بعد از نماز به او دست دادم ولی شرم حضور مانع از آن شد که خود را معرفی کنم. نماز جماعت تمام شد و هر کدام به مقر خود رفتند:

 

رفتم به مسجد از پی نظاره ی رخش    

                           بر رو گرفت دست و دعا را بهانه کرد

خیلی خود را سرزنش کردم که چرا خود را معرفی نکردم و تصمیم گرفتم که روز بعد حتماً باب آشنایی را با او باز کنم. دوباره با نزدیک شدن اذان مغرب به حسینیه رفتم و دم در منتظر شدم تا آن شهید بزرگوار بیاید به محض ورود او سعی کردم که دوباره کنارش بنشینم ولی حسینیه شلوغ بود و من با فاصله در صفی که او حضور داشت نشستم.
بین صلاتین وقتی که سر بلند می کردم و به او نگاه می کردم می دیدم که او هم به من خیره شده و چون من دوباره او را نظاره می کردم ، فوراً سرش را پایین می انداخت .چندین بار این ناز نگاه او تکرار شد ، فهمیدم که او هم مرا شناخته است. بعد از نماز دیدم با لبخندی ملیح به طرف من می آید:

دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست    

                          چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

وقتی به هم رسیدیم ، پرسید اهل کجایی؟ گفتم حدستان درست است و خود را معرفی کردم. با مهربانی و تواضع فراوانی با من مصافحه و معانقه کرد. و مصرانه از من خواست که آن شب مهمان محفل عاشورایی آنان باشم. و اینگونه بود که مهر اخلاص او را که در دل داشتم با دیدن حرکات و سکنات او مضاعف گشت. این ارادت هر روز بیشتر می شد و با دوستان هرازگاهی به دیدار او می رفتیم و شاهد رشادت ها و افتخارآفرینی های او بودیم تا اینکه در بهار سال ۱۳۶۶ همراه بسیجی گمنام و دلاور دکتر مصطفی محمدی در واحد ادوات برای عملیات کربلای ده به ارتفاعات مشرف بر ماووت عراق اعزام شدیم. عملیات با موفقیت شروع شد. درحین عملیات همراه آقای محمدی در حال تردد در منطقه عملیاتی بودیم که در قسمتی که جاده کوهستانی باریک بود خودروی ما با خودروی روبرو نمی توانست راحت از کنار هم بگذرند و متوجه دستی از خودرو مقابل بر شانه ام گردیدم ، و فرمود بسیجی حالت چطوره؟ دیدم که علیمردان است ولی بشاشت همیشه را نداشت و حال و هوای معنوی و روحانی خاصی پیدا کرده بود. که در این حین آقای دکتر مصطفی محمدی اظهار داشتند که روز یا شب قبل به مقر فرماندهی لشکر رفته ام و در خدمت حاج نوری فرمانده دلاور لشکر ۵۷ بوده ایم که دیده ام علیمردان در گوشه ای از سنگر در خواب بوده است و حاج نوری او را بیدار کرده و به او گفته: علیمردان چرا این طوری شده ای، گرفته ای، مزاح نمی کنی، او هم خوابی را برای حاجی و دوستان تعریف کرده بود که متاسفانه الان در خاطر من نیست و آنان اظهار داشته بودند که انشاالله خیر است.

راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست

                                   آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

روز بعد از این ماجرا دیدم بیسیم چی گردان آقای محمدی را صدا زد و بعد از مکالمه او متوجه شدم که وی بسیار محزون و مغموم گشت و دانستم که اتفاقی رخ داده است. او ابتدا از ما پنهان می نمود ولی بعد از اصرار گفتند که علیمردان در ارتفاعات روبرو (ماووت) به شهادت رسیده است. و اینگونه بود که فرماندهی دلاور و مخلص و شجاع و محبوب که دوستان و نیروهایش به او عشق می ورزیدند به خیل شهیدان پیوست. و افتخارآفرینی هایش برای جوانان و مردم دیارمان ماندگار شد.
والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعثا حیاً

 


سنگر محل شهادت فرمانده قهرمان گردان محبین

شهید والامقام علیمردان آزادبخت

 

 

۹۳/۰۲/۰۷
خادم خادمین الشهداء

نظرات  (۳۴)

۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۲۴ وبلاگردان محبین
گرامی می داریم یاد وخاطره شهید والامقام علیمردان آزادبخت فرمانده قهرمان گردان همیشه پیروز محبین را
۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۸ خادم الزهرا(س)
روحش شاد ویادش گرامی...
۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۹ خادم الزهرا(س)
روحش شاد ویادش گرامی...
گرامی میدارم یاد خاطره ی دلاور، شهید علیمردان ازاذبخت فرمانده گردان محبین
یادش گرامی وروحش جاودانه
۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۲ خادم الزهرا(س)
السلام علیک یا هادی النقی
۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۴۸ جرعه نوش شهدا
سلام
روحش شاد
۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۳ جرعه نوش شهدا
سلام

خطبه 3 ،نامه 2 ،حکمت 9-5 [گل]

سلام اقای ازادبخت با خاطره ای از مرحوم حاج حمید بروزم
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۷ خادم الزهرا(س)
سلام

برام دعا کنید به دعا های همتون محتاجم.....
۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۶ خادم الشهداء
ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی (علیه السلام) است

جان من، جانان من، روح و روان من علی (علیه السلام) است

تا علی (علیه السلام) دارم ندارم کار با غیر علی (علیه السلام)

شکر لله حاصل عمر گران من علی (علیه السلام) است

میلاد امام عدالت مبارک باد
۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۰ خادم الزهرا(س)
سلام دوست عزیز به این آدرس برید دلتونو سبک کنید از دوستان هستن ی پست جدید گذاشتن



میلاد امیرمومنان علی (ع) گرامی باد
یا علی مدد






http://kytrewimbe.blogfa.com/

زینب آخر این شبِ تاریک را سر می‌کند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر می‌کند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر می‌کند
وفات حضرت زینب (س) بانوی بزرگ اسلام را تسلیت عرض میکنیم . . .

 

 سلام، با خاطراتی از مرحوم حاج حمید بروزم(عملیات جزابه و خیبر)
۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۵۳ خادم الشهداء


بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّهُمَّ اِنّی اَسئلُکَ وَاَتَوَجَّهُ الَیکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیّ الرَّحمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّهِ یا اِمامَ الرَّحمَةِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه



امروز قلب عالم و آدم حرای توست

این کوه نور شاهد حرف خدای توست

مکه دگر برای بزرگیت کوچک است

فریاد کن رسول که دنیا برای توست

اقرأ باسم ربّک یا ایها الرسول

قران بخوان امین که همین آشنای توست

لات و هبل برای تو تعظیم کرده اند

وقتی که قلب سنگی عُزی فدای توست

خورشید و ماه بین دو دست تو دلخوشند

یعنی تمام تکیه عالم عصای توست

بعد از هزار سال دگر می شناسمت

وقتی که جای جای دلم ردّ پای توست

فریادتان تمام زمین را گرفته است

امروز هر چه می شنوم از صدای توست



عید مبعث رسول اکرم  بر شما مبارک باد
۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۶ خادم الزهرا(س)
نسل جوان را به جهان رهبری
جلوه ی توحید، علی اکبری
هر که هوای رخ احمد کند
در تو تماشای پیمبر کند
//ولادت باسعادت سرو باغ احمدی، آینه ی محمدی و روز جوان مبارک//

۲۳ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۵ خادم الشهداء
بر منتظرین مژده بده منتظر آمد / از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد
ای منتظران گنج نهان می آید / آرامش جان عاشقان می آید
بر بام سحر طلایه داران ظهور / گفتند که صاحب الزمان می آید
میلاد امام زمان بر شما مبارک.
۰۲ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۳ خادم الشهداء
سلام
خادم الشهداء شمارا به دیدن پست جدید  " "گل أیا امام زمان" و " امیدعصرحساس...." دعوت می نماید...یا علی التماس دعا.



۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۶ خادم الزهرا(س)
آمد رمضــــــــان و التــــــــهابــــــــی ست به لــــــــبهر لحظـه مــــــــرا حسرت آبــــــــی…
۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۳ خادم الزهرا(س)
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می ، کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان / در حضرت حق این عملت بارور افتاد
از دیوان اشعار امام خمینی (ره)
۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۶ خادم الزهرا(س)
........$.................##
............$.............#.....*
.............$..........$$
..............$.............$.
...............$...............$
...............$.................$
....$..........$...................$$
.....$.........$.......................$$$..............$$......$
......*$$$$*..............................$$$$$$$...$$$$$......................$
.....................................................................$..........#...........$
.........$...$.......................................................$........................$
...............................................................$..$....$......................$
...........................................................................$....................$
.............................................................................$$.............$$
.................................................................................$$$$$$$
.
.
.
سلام طاعات و عبادات قبول درگاه حق.
۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۹ سیدحسین نظریان
لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
سلام علیکم حاجاقا
با توکل بر خدا
اجرای طرح هدیه به شهدای شهرستان کوهدشت شروع شد
هر هفته یک شهید
شهید هفته اول:سردار شهید حمید رضا ابراهیمی فرمانده گردان عاشورا
هدیه شما به این شهید بزرگوار چیست؟
منتظر حضور پر مهرتون هستیم
التماس دعا[گل]
www.shenasname.blogfa.com
سلام با خاطراتی از مرحوم حاج حمید بروزم
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۸ خادم الزهرا(س)
چه شب است یا رب امشب که شکسته قلب یاران
چه شبى که فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران
چه شبى که تا سحرگاه ، زفرشتگان «الله»
برکات آسمانى، برسد به جان نثاران . . .
"الهم لبیک"
التماس دعا
عملیات افتخار افرین مرصاد به روایت زنده یاد سردار حاج حمید قبادی
ﻣﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﯾﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ
ﺁﻗﺎ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻭﺷﺖ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﯾﻮﺳﻒ ﺧﺮﯾﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﮔﺮﻣﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺮﺍﻣﻢ ﺑﺎﺩ ﺧﻮﺍﺏ ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ
ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﯿﻦ ﺳﭙﺎﻫﺖ ﻣﯿﺜﻢ ﺗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻤﺎﻧﻢ
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﯽ ﺍﻏﯿﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﻫﺮ ﺷﺐ ﺳﺤﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﺳﺮ ﻧﻤﻮﺩﻡ
ﺗﺎ ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﻣﺤﻔﻞ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﮐﺠﺎﯾﯽ
ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ
ﺷﺎﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻬﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﻭﻗﺘﯽ ﻃﺒﯿﺐ ﺩﺭﺩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﻋﻼ‌ﺟﯽ
ﻣﻦ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﯿﻤﺎﺭ باشم...
.
.
.
از وبلاگ ما هم دیدن بفرمایید.
عملیات جزابه به روایت زنده یاد سردار حاج حمید قبادی
دومین ساگرد مرحوم حاج حمید
۱۱ آبان ۹۳ ، ۰۰:۴۶ پوریا ازادبخت

سلام

واقعا دستتون درد نکنه به خاطر وب سایتی که برای شهدای گران قدر اسلام درست کرید مخصوصا سردار شهید علیمردان ازادبخت وشهدای دیگر مانند (شهید ایرج میرزایی،شهید حمید ابراهیمی،و زنده یاد سردار حاج حمید قبادی و یونس ازادبخت و غیره) که از جان و مال خود گذشتن که امسال ماها در رفاه و ارامش باشیم.برادر زاده ی شهید علیمردان

(من از طرف خودم و خانواده ی شهید علیمردان از شما تشکر میکنم)

التماس دعا

۱۳ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۹ ریحانه آزادبخت
سلامی به سرخی خون شهدا من بسیار سر بلند هستم که عمویی همچون علیمردان داشتم اورا ندیدم ولی از اسم و اوازه ایی که داشته ودارد می توان فهمید که او شهیدی والامقام بودنند او ترویج دین ودین داری را به پا داشته وبه کمک همرزمانش ازادی را برای ما به وجود اورده اند.به گفته ی پدرم او معتقد بود که جنگ باکفر برای رسالت اسلام و عقیده است ایشون لیاقت شهادت را داشتند ومن به داشتن همچین  عمویی که یک دلاور لرستانی بوده وخواهد بود افتخار میکنم روحش شاد و یادش گرامی باد (برادر زاده شهید)
۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۰۷ ریحانه ازادبخت

درود برتو باد بر توکه هر درودی پیش رویت قد خم می کند وسر بر استانه ی شیداییت می نهد ومگر می توان به گفتگو باشهید نوشیده ی عشقی نشست که ازپی یک قامت صلات دیدار معشوق را تکبیر گفته است نه هجم تصورم گنجایی این حجم ایثاررا نداردوبغض قلمم نیز به سکوت می رود اما بازهم بهانه ای دست داده که باتویی که نمی شناختمت به سخن بنشینم خاک تف دیده یشلمچه بغض ابی ترک خورده ی اروند وکارون که هر جا باشد میراث دار تو وشاهد عشق بازی و معبودت بوده واما حرمت خونت را پاس می دارم وسنگری از علم بر پا نهانم ونبردی دیگر را با پیروزی دیگر رقم زنم از کجایی ای شهید خدایی بلا جویی دشت کر بلایی                                                           ازروحت استمداد می طلبم تا یاد وراهت را همواره چراغ دار مسیرم سازم

ریحانه برادر زاده ی شهید والامقام

 

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۱ ریحانه ازادبخت

این شهدا  تا ابد برامون  نور عیینن      هدیه های ما به اقامون همیننن سلامی بر تو که جان گرامی ات را در راه خدا وعشق به دین و وطن بی درنگ فدا نموده اید هنوز تصویر شماست که بر لوح دلها حک شده و مایه دل گرمی امید و نیروی جهاد گران خدا جو. عاشقان ولایت وخدمت گذاران این ملت میباشید میدانم که هنوز در راه خدا به جهاد خود ادامه میدهید و میدانم که زنده اید واین ما هستیم که مرده ایم ودر دنیای مادیات غرق شده ایم شهدا مانند شیشه ی عطری می مانند که با شکستن قفس عطرشان فضای هستی را پر می نماید وانگاه همه گان به گوهر وجودشان وزیبایشان پی خواهند برد.خوب میدانم که هر موقع دست یاری به سویتان دراز کردم دست رد به سینه ام نزدید وهرگز فراموش نمیکنم که چه گونه با پرتوهای نورخود بر دل ظلمت زده ام تاثیری شگرف وتحولی عظیم زندگی ام داشته اید

کوتاهی کردیم              فریب خوردیم                     فراموش کردیم

شهدا به خدا شرمندهایم

 ریحانه رادرزاده شهیدعلیمردان

التماس دعا

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۲ هدایت امرایی
گرامی میداریم یاد خاطره شهید والا مقام علی مردان آزادبخت فرمانده دلاور گردان محبین روحش شاد یادش گرامی باد
۲۳ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۵ جرعه نوش شهدا
سلام بزرگوار

وبلاگ جدید مبارک

ببخشید دیر خدمت رسیدم چند وقته گرفتارم


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی